مدیریت ریسک در آزمایشگاه های آزمون یا کالیبراسیون

مقدمه

تفکر مبتنی بر ریسک در مراکز آزمایشگاهی موضوع جدیدی نیست، در ویرایش قبلی استاندارد ISO/IEC 17025:2005 از اصطلاح ریسک در بندهای مختلفی استفاده شده بود که برخی از این بندها عبارتند هستند از:

بند ۴-۱۱-۳: انتخاب و اجرای اقدامات اصلاحی

بند ۴-۱۱-۵: ممیزی‌های اضافی

بند 2-12-4: اقدام پیشگیرانه

بند ۵-۴-۵ : صحه‌گذاری روش‌های آزمون

چنانچه آزمایشگاهی ریسک‌های خودش را شناسایی نماید، توانایی ارزیابی/اولویت‌بندی آن‌ها را دارد و از پیامدهای آن مطلع است. ایجاد یک برنامه برای پرداختن به ریسک‌ها و اثرات آنها آسان‌تر خواهد بود. یعنی آزمایشگاه بایستی با داشتن برنامه ای مدون اقدام به شناسایی ریک های مختلف در هر حوزه نماید. تشخیص اشتباهات یا عدم انطباق‌ها در مراحل اولیه فعالیت‌ها به آزمایشگاه فرصتی برای واکنش مناسب به آنها را می‌دهد. این امر ممکن است مانع از جریمه‌های مالی و یا سایر زیان‌های سنگین در مراکز آزمایشگاهی شود.


اهداف مدیریت ریسک

مهمترین هدف مدیریت ریسک افزایش اثربخشی سیستم مدیریت، دستیابی به نتایجی بهبود یافته و کاهش اثرات منفی یک موضوع قبل از وقوع می‌باشد. در مدیریت ریسک همواره به دنبال یافتن ریسک ها و فرصت های موجود در آزمایشگاه می باشیم. لذا همانطور که در بند 8-5 استاندارد ذکر شده است با اقدامات مربوط به مدیریت ریسک اطمینان لازم از نتیج سیستم مدیریت کیفیت، افزایش فرصت ها جهت تسهیل رسیدن به اهداف، پیشگیری یا کاهش اثرات بالقوه شکست در آزمایشگاه و دستیابی به بهیود بدست خواهد آمد.


فرایند ریسک در آزمایشگاه

همانطور که می دانیم متدهای مختلفی جهت مدیریت ریسک در حوزه های کاری گوناگون وجود دارند. بنابراین آنچه در اینجا شرح داده می شود براساس استاندارد 17025 که ویژه آزمایشگاه های آزمون و کالیبراسیون می باشد خواهد بود.

گام اول

مرحله اول در برنامه مدیریت ریسک آزمایشگاه اقدام به شناسایی ریسک ها و فرصت ها می باشد. بهتر است بصورت دوره ای لیستی از ریسک ها تهیه شود. طبیعتا هیچ محدودیتی در نوشتن ریسک ها وجود ندارد و هر آنچه که می تواند منبع وقوع اتفاقی با اثر منفی در آزمایشگاه باشد لازم است که شناسایی‌شود. بطور مثال طوفان فکری (Mind Storming) می تواند در شناساسیی ریسک ها موثر واقع شود.

گام دوم

پس از شناسایی ریسک ها و فرصت ها آزمایشگاه باید اقدام به تحلیل و ارزیابی ریسک ها نماید. این تحلیل براساس سه آیتم شدت اثر، قابلیت تشخیص و احتمال وقوع قابل اندازه گیری می باشد. منظور از شدت اثر این است که ریسک عنوان شده تا چه حد بر فرآیندهای آزمایشگاه تاثیر خواهد داشت. قابلیت تشخیص نیز میزان سختی تشخیص یک پیشامد می باشد و احتمال وقوع به معنای درصد احتمال بروز آن ریسک با توجه به سوابق گذشته می باشد. طبیعتا هر چه این 3 آیتم مذکور قوی تر ارزیابی شوند خطر بیشتری احساس خواهد شد.

گام سوم

پس از تحلیل و ارزیابی ریسک های شناسایی شده با توجه به میزان خطر آن ها با در نظر گرفتن گام قبلی مرحله نهایی خواهد بود. با توجه به این ارزیابی، از ریسک های شناسایی شده در گام اول برخی فرصت، برخی ریسک و برخی دیگر بی اثر شناسایی می شوند و استراتژی مناسب جهت مواجهه با هر کدام از آن ها اتخاذ می گردد. آزمایشگاه نیاز به برنامه ریزی جهت کاهش یا حذف ریسک های خطرناک و غیرقابل قبول می کند. همچنین در جهت نیل به اهداف تعیین شده و خط مشی نیاز است برنامه ای جهت بهبود و ارتقاء ریسک های قابل قبول نیز طرحریزی گردد.

گام چهارم

در این مرحله بایستی تصمیمات و برنامه های اجرا شده عملی گردند. مطابق برنامه ریزی تعیین شده آزمایشگاه اقدام به کاهش ریسک ها و به موازات آن افزایش توانمندی های خود می نماید.

گام پنجم

پس از گذشت زمان مناسب مطابق برنامه، هر کدام از ریسک ها مجددا ارزیابی می شوند. در این مرحله بایستی اثربخشی کارهای انجام شده چک شود و در صورت عدم اثربخشی مجددا مورد شناسایی ریسک قرار گیرند و از گام اول همه چیز شروع می شود. این چرخه مطابق شکل، تا زمانی که اقدام اثربخش گردد ادامه خواهد یافت.

سخن آخر

بدین ترتیب آزمایشگاه آزمون یا کالیبراسیون قادر به شناسایی ریسک ها قبل از بروز پیامد های خطرآفرین و فرصت ها (نقاط قوت) در جهت تقویت برنامه های نیل به اهداف خواهد بود. تفکر مبتنی بر ریسک در آزمایشگاه تمامی سیستم مدیریت کیفیت را کنترل نموده و همه ی فرآیندها با عبور از فیلتر مدیریت ریسک با کمترین آلودگی در خدمت آزمایشگاه قرار می گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *